یادداشت از حامد شبانی:
۱- یکی از آن آیات قرآن که تقریبا همه شنیده و از حفظیم، همین عبارت ” انّا للّه و انّا الیه راجعون” است
حس عجیبی در این آیه نهفته است
یک جور حس حیات، یک حس آرامش❗️
با طمأنینه و تمرکز، آهسته و شمرده چند بار این کلام خدا را زیر لب تکرار کنید…
حس میکنید….؟؟؟
۲- خیلی وقتها به این آیه فکر میکنم
انگار همزمان خداوند هم میخواهد انذار بدهد
و هم بشارت. گویی خداوند به بندهاش میگوید:
حیا کن که تو آخرش برمیگردی پیش خودم
پس شاخ درنیار و از آن سو، گو اینکه خداوند
به انسان مضطرب میگوید:
آرامباش، تو آخرش مال خودم هستی،
مهمان خودم هستی، پس دلهره چرا؟؟؟
۳- من همیشه معتقد بودهام که مدیران بهتر هست بومی همان شهر و استان باشند. فارغ از تسلطشان به بوم فرهنگی و اجتماعی و جغرافیایی مردم آن منطقه.
مدیر بومی میداند که یک روز باید برگردد به همین خاک شهر و استان و روستایش.
میداند که یک عمر و چند نسل مردم آن شهر و روستا، به نزدیکان و اقوام و اقربایش سرکوفت کارهای کرده و نکرده او را خواهند زد
لذا سعی میکند با مردم وطنش، بازی نکند، رفتار ریاکارانه نداشته باشد، چرا که میداند روزی به آنجا برخواهد گشت
۴- من معتقدم مدیر بومی کمتر دروغ میگوید
کمتر تزویر و تذبذب به کار میبندد.
مدیر بومی، از برق چشمانِ همشهریانش حتی ۵۰سال بعد از دوران مدیریتش نمیتواند فرار کند.
پدر ۶۵ساله من هنوز فرزند معلم بداخلاق دبستانش را در خیابان نشانم میدهد، انگار قرار نیست فراموش کند
مدیر بومی میداند که هم خودش و هم پدرانش به این مردم محتاجند که حداقل زیر تابوتشان را بگیرند، لذا کمتر جفا میکنند
۵- اما امان از برخی مدیران غیربومی!!! برایشان بعضاً هیچ چیزی مهم نیست، مردم برایشان در نقش مشتریان زودگذر یک دکّان موقتند که او فقط فرصت کوتاهی دارند تا از آنها کسبی کند و بعدش تمام…
مدیر غیربومی، میداند که حتی مردهاش را هم در حوزه مدیریتش دفن نخواهند کرد، لذا هیچ چیز جز بلندنامی خودش برایش مهم نیست
۶- هر جایی هم که بروید، مدیر بومی میخواهد، آدم دلسوزی میخواهد که میداند حتی مردم روستاها هم میتوانند راحت هفت پشتش را پیدا کنند.
۷- حقیقتا در ” انّا لله و انّا الیه راجعون” چه سری نهفته است، تو مال مایی و برمیگردی پیش خودمان، پس باید مراقب باشیم، به خدایی که چشم در چشمش میشویم، دروغ نگوییم.
منبع خبر: نگاه خراسان جنوبی