
غرفه اش کوچک و ساده بود، اما وقتی وارد می شدی، دل آدم گرم می شد، اینجا هر کدام از چرخ های خیاطی بیانگر روایتی از امید و تلاش برای ساختن زندگی بهتر، حتی در سختترین شرایط است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی نگاه خراسان جنوبی، امروز قرار است قصه بانوی جوانی بیرجندی را روایت کنم که با دستانش نه تنها سیسمونیهای رنگارنگ دوخت و شوق و امید را، راهی خانه های مردم این مرز و بوم کرد بلکه فرصتی برای اشتغال و یادگیری دیگر زنان شهرش را نیز خلق کرد.
بانوی جوان بیرجندی، متولد ۱۳۷۶ و مادر دو فرزند، مسیر زندگی و کارآفرینی خود را از سن ۱۶ سالگی آغاز کرد. او که تحصیل کرده رشته برنامه نویسی کامپیوتر است، به اصرار همسر و خانواده همسرش وارد کلاس خیاطی شد و به تدریج مسیر خیاطی و تولید سیسمونی را پیش گرفت.
شروع با یک چرخ قرضی؛ از ترس تا جرقه امید

با وجود سن کم و ترس از ورود مشتری به خانه، این بانوی بیرجندی با آزمون و خطا کارش را شروع کرد و حتی اولین سفارشهایش را بدون سود انجام می داد، پارچه تهیه کرد و تلاش کرد تا تجربه کسب کند. روزهای سخت، شببیداری ها، بارداری او و…همه و همه بخشی از مسیر پرچالش او بود.
پای صحبت های اون نشستم، محدثه شبان این کارآفرین جوان در ابتدای صحبت هایش از آغازین روزهای شروع کارش گفت: شروع مسیرم به اصرار خانواده همسرم بود، و خودم چندان علاقه ای به این حرفه نداشتم، اما یک روز با اصرار همسرم در کلاس خیاطی شرکت کردم هرچند که بعد کلاس خیاطی را رها کردم چراکه علاقه ای به دوخت لباس نداشتم.
وی افزود: کم کم، تصمیم گرفتم به سمت دوخت سرویس آشپزخانه و بعد از آن سیسمونی بروم البته که دیگر در هیچ کلاسی شرکت نکردم و همه را با آزمون و خطا و آموزش های فضای مجازی پیش بردم که در این مسیر متوجه شدم اشتیاق زیادی برای دوخت سسیسمونی دارم، شاید یکی از دلالیش این بود که خودم در آن زمان باردار بودم.
شبان ادامه داد: من از یک اتاق کوچک و یک چرخ قرضی شروع کردم حتی روزهایی بود که باید با اندک پساندازم پارچه میخریدم، با اینکه مطمئن نبودم محصولاتم به فروش میرود یا نه اما هر بار که مشتری اولین لبخند رضایتش را نشان میداد و از کارم تعریف میکرد، قلبم پر می شد از امید و انگیزه برای ادامه دادن.
نگاهی به اطرافم کردم، کف غرفه موکت بود و دیوار ها سیمانی و سرد، سرمای هوا از دیوارها و کف اتاق میگذشت و می توانستی آن را در استخوانهایت حس کنی، اما اینجا احساس می کردی گرمایی عجیب در دل این فضا جریان دارد، اینجا نخها در دل پارچهها جان می گرفتند و هر دوخت، قصه ای از امید، تلاش و عشق به کار را روایت می کرد.
زایمانی سخت در خانه؛ اشکها و دلگرمیها

تولد دختر دومش یکی از سختترین تجربههای زندگی او بود، وی گفت: در ماه های پایانی بارداریم، دکتر به من گفته بود که کارنکنم اما من آن زمان تازه این غرفه را با کمک
کمیته امداد امام خمینی (ره ) استان و بسیج سازندگی راه اندازی کرده بودم و دوست نداشتم کارم را تعطیل کنم.
وی اظهارکرد: هرروز به محل کارم می آمدم و با دستگاه جدیدی که با کمک بسیج سازندگی برای گلدوزی روی سیسمونی ها توانسته بودم خریداری کنم کار می کردم تا کار با آن را مانند قبل از طریق آزمون و خطا یاد بگیرم.
شبان ادامه داد: یک روز در بهمن ماه، حال جسمیام بسیار بد بود، و همچنان مشغول به کار بودم تصمیم گرفتم به خانه بروم اما گمان نمی کردم زمان زایمانم باشد چرا که هنوز یک ماه تا موعد به دنیا آمدن فرزندم مانده بود.
وی گفت: در خانه تنها بودم و لحظه به لحظه دردهایم بیشتر می شد با همسر و خواهرم تماس گرفتم اما تا زمانی که آنها به خانه رسیدند فرزند من به دنیا آمد و من در آن لحظه تک و تنها بودم.
اشک هایش ناگهان ریخت، گویا بیان این خاطرات یادآور روزهای سختی بود که برای رسیدن به این موفقیت طی کرده است.
هنر بانوی بیرجند؛ سیسمونی برای مادران ایرانی

در حالی که اشک هایش را پاک می کرد ادامه داد: در حال حاضر بازار فروش سیسمونی های ما از طریق فضای مجازی است و خوشبختانه مردم استقبال زیادی دارند و سفارش هایی از سراسر کشور داریم.
وی بیان کرد: علاوه بر آموزش به بانوان بیرجندی در اینجا اکنون یک تیم تولید محتوا برای فروش محصولاتم دارم و در آینده نیز میخواهم یک سایت راه اندازی کنم تا فروشم بیشتر شود.
وی با خنده گفت: بارها افرادی به من پیام داده اند که دیدن سیسمونیهای شما شوق فرزند آوری را در ما زنده میکند و حتی تازه عروسان بارها برای کودک آینده شان از من خرید انجام داده اند.
شبان در پایان صحبتهایش گفت: ما بانوان اگر بخواهیم می توانیم در عرصه تولید قدم های بزرگی برداریم و امروز میتوانم بگویم که جز خواست و اراده خدا هیچ کس نمی تواند جلوی پیشرفت مرا بگیرد.
بهرهبرداری از نخستین بازارچه دائمی کمیته امداد کشور در بیرجند

خالدی رئیس اداره راهبری شغلی کمیته امداد امام خمینی (ره) خراسان جنوبی در خصوص این غرفه ها گفت: آغاز یک کسب وکار در شرایط اقتصادی امروز حتی برای افراد دارای پشتوانه مالی دشوار است.
وی اظهار کرد: برای یک زن سرپرست خانوار که هیچ تجربه شغلی ندارد و بدون حمایت مجبور به تأمین معاش خانواده است، ورود به بازار کار چندین برابر دشوارتر خواهد بود هرچند که خانوم شبان بی سرپرست نبودند و وام اشتغال به ایشان و همسرشان برای این کار از سوی کمیته امداد استان پرداخت شد.
وی با تاکید بر اینکه کمیته امداد صرفاً پرداختکننده وام نیست، گفت: اگر فرد بدون مهارت وارد بازار شود، یک بیکار را تبدیل به بیکارِ بدهکار کردهایم. به همین دلیل، بستهای از خدمات قبل، حین و پس از اشتغال طراحی کردهایم تا افراد به اشتغال پایدار برسند.
خالدی افزود: در همین راستا، برای نخستین بار در کشور سرفصل ایجاد مجتمعهای تولیدی در کمیته امداد تدوین شد و تنها استانی که آن را به مرحله اجرا رسانده، خراسان جنوبی است. بازارچه دائمی احسان در بیرجند با مشارکت شهرداری و بازسازی فضایی بلااستفاده ایجاد و با هزینهای کمتر از نصف نرخ بازار در اختیار زنان سرپرست خانوار و خانواده های کم بضاعت قرار گرفت و اکنون ۱۲۰ نفر در این بازارچه به صورت مستقیم مشغول به کارهستند.
خالدی با اشاره به خدمات بازاریابی و توانمندسازی پس از اشتغال بیان کرد: راهاندازی سامانه فروش آنلاین احسان مارکت، برندسازی، طراحی بسته بندی استاندارد و آموزش تولید محتوا برای فروش اینترنتی از جمله اقداماتی است که برای فروش پایدار محصولات در حال انجام است.
وی همچنین از ایجاد ویترینهای معرفی محصول در نقاط پرتردد شهر مانند پایانه مسافربری، شهرداری و دانشگاهها خبر داد و گفت: هدف ما این است که تولیدات این بانوان در معرض دید مردم محلی و حتی خریداران ملی قرار گیرد.
خالدی در پایان تأکید کرد: هدف کمیته امداد این است که مددجوی امروز، کارآفرین فردا باشد؛ نه اینکه با گرفتن وام به فردی بدهکار و ناامید تبدیل شود.
در میان همه آمارها و طرحهای حمایتی، آنچه بیش از همه به چشم میآید، اراده زنانی است که با هنر خود مسیر تازهای برای زندگیشان باز میکنند. بانویی که امروز با برند سیسمونیدوزیاش شناخته میشود، نه سرمایه داشت و نه تجربه؛ اما برای ساختن آیندهای بهتر، دل به کار داد و حتی حلقه ازدواجش را فروخت تا اولین نخ و پارچهها را تهیه کند.
او با آزمون وخطا پیش رفت، مهارت آموخت، از تسهیلات کمیته امداد بهره برد، از خانه به کارگاه رسید و حالا محصولاتش را نه تنها در بیرجند به فروش میرساند، بلکه به دیگر شهرها نیز میفرستد و مشتریان خود را پیدا کرده است.
این یک روایت ساده نیست؛ داستان زنی است که میان سختیها، استعدادش را باور کرد و برای بهتر شدن زندگی خانوادهاش، خودش دستبهکار شد.