سودی که ضرر شد

به گزارش نگاه خراسان جنوبی؛ خانمی حدوداً ۳۰ ساله به اداره مبارزه با جعل و كلاهبرداری پليس آگاهی استان خراسان جنوبی مراجعه کرد و در حالی كه بغض گلويش را گرفته بود به كارشناس اين اداره گفت: ۱۰ سال از ازدواج‌مان می گذرد.

همسرم ديپلم دارد، در اين سال ها خيلي تلاش كرد تا شغل ثابت و مناسبي پيدا كند كه متاسفانه موفق نشد. با اين وجود هم با وانت كار می‌كرد و هم جوشكاری سيار انجام می‌داد و به لطف خدا مخارج زندگی تامين می‌شد. اگر چه انجام اين كارها براي شوهرم با مشقت همراه بود و گاهي هم چند روز می‌گذشت و خبري از كار نبود و همسرم كلافه و دلگير می‌شد.

اوايل مهر ماه سال جاری يكی از دوستان همسرم با او تماس گرفت و گفت: يک موقعيت شغلي ثابت با شرايط خوب در كارخانه فولاد سمنان برايت سراغ دارم و شماره تلفن فردي به نام طاهری را برای تماس و پيگيری كار به همسرم داد.

هنوز ما تصميمی در اين باره نگرفته بوديم كه شخص آقای طاهری تماس گرفت! ابتدا مشخصات همسرم را خواست و بعد يک سری شرايط شغل مورد نظر را گفت و شرط پذيرفته شدن را منوط به موافقت مسئولين مربوطه عنوان نمود. البته هنوز دوساعت بيشتر نگذشته بود كه دوباره تماس گرفت و گفت: با جذب شما موافقت شد! بايد براي گذراندن دوره آموزشي به تهران بياييد و بعد براي شروع كار به سمنان برويد.

من كمی به پيگيری كار شوهرم از سوی آقاي طاهري و سرعت انجام مراحل كار مشكوک شده بودم اما چون ديدم شوهرم خوشحال و اميدوار است نخواستم به قول معروف ته دلش را خالی كنم و نفوس بد بزنم. به خودم هم دلداری می‌دادم و می‌گفتم ان شاء الله اين دفعه شانس به ما رو كرده و با به دست آوردن اين شغل وضعيت زندگی مان بهبود می‌يابد و بالاخره از سختي هاي بيكاري شوهرم نجات پيدا می‌كنيم.

فردای آن روز همسرم راهی تهران شد و ساعاتی بعد از رسيدن به تهران تماس گرفت و بدون اينكه توضيحی بدهد درخواست پول كرد. از آن روز به بعد تماس تلفنی همسرم با ما بسيار محدود و ظاهراً كنترل شده است. همسرم می‌گويد: به تلفن همراه و اينترنت دسترسی آزاد نداريم، اجازه خروج از محل نداريم، از مكان دقيق استقرارشان چيزی نمی‌گويد.

همچنين در كلاس‌های برگزار شده به آن‌ها گفته‌اند كه ما براي يک شركت خارجی كار می‌كنيم …!

پیگیری مسئولان

با توجه به ظواهر امر و تناقضات موجود بين وعده‌های داده شده و كارهای صورت گرفته و نيز وجود نشانه هاي مشابه در پرونده هاي قبلی، كارشناسان پليس آگاهی به اين نتيجه رسيدند كه احتمال جذب شدن شوهر اين خانم در شركت‌های هرمی بسيار زياد است، بنا بر اين خانم توجيه شدند تا هيچ مبلغي به حساب همسرشان واريز ننموده و ساير اقوام را هم در اين خصوص هوشيار كنند.

در نهايت پس از گذشت مدتی، چون شبكه مذكور از واريز شدن پول توسط خانواده اين فرد نا اميد می‌شود و خود آقا نيز براي خارج شدن از اين تشكيلات اصرار می‌كند؛ او را رها نموده و به بيرجند باز می‌گردد. پس از مراجعت، ايشان به منظور روشن شدن ابعاد موضوع به پليس آگاهي دعوت شد و اظهار داشت: وعده كار در شركت فولاد كاملاً دروغ و بهانه اي براي كشاندن من و امثال من به تهران بود كه البته اين مسئله را به تدريج از صحبت‌ها و رفتار افراد شبكه مذكور متوجه شديم. آنها از ابتدا به بهانه‌های مختلف از جمله سرمايه‌گذاری سود آور در شركت‌های معتبر، هزينه‌های دوره آموزشي و هزينه خوابگاه و … از ما درخواست پول می‌كردند.

حتی در مواردي كارت بانكی ما را می‌گرفتند و برداشت‌هايی از آن انجام می‌دادند، بعد هم پس از مقدمه چيني هاي حساب شده اعلام كردند كه:
ما برای يک شركت معتبر خارجی كه فعاليتش به صورت هرمی است كار می‌كنيم و شما هم اگر می خواهيد به ثروت و رفاه برسيد با ما همراه شويد و اينجا سرمايه گذاری كنيد.

کارشناس آموزش همگانی معاونت فرهنگی و اجتماعی پلیس استان در این باره می گوید: برای اين كه در اين گونه دام‌ها گرفتار نشويم، رعايت اين اصل عقلی كافی است كه از خود سوال كنيم: چرا بايد مثلاً آقاي طاهری نامي از تهران برای بنده كه در بيرجند زندگي مي كنم و كلاً شناختي از يكديگر نداريم، به اصطلاح دايه دلسوز تر از مادر شود و با اين روش سوال برانگيز و مشكوک، دغدغه و تلاش برای اشتغال امثال من را داشته باشد؟! آيا در خود تهران يا مثلاً سمنان كه كارخانه مورد اشاره در آن قرار دارد، شخص بيكار واجد شرايطي وجود نداشته كه امثال من از نقاط دورافتاده بايد براي دستيابي به اين شغل خوب دعوت شويم… ؟! پس هوشيار باشيم و سرنوشت خود را به دست شيادان جاه طلب نسپاريم.

بر اساس پرونده واقعی، با همكاری معاونت فرهنگی واجتماعی فرماندهی انتظامی استان خراسان جنوبی

انتهای یادداشت/