بحران آب، فقر و کمبود امکانات، روستاهای مرزی را در محاصره قرار داد ،سه روستای مرزی «لجونگ»، «کلاته بلوچ» و «دامدامه» در خراسان جنوبی سالهاست با خشکسالی، کمبود آب آشامیدنی، فقر، بیکاری و نبود امکانات آموزشی و درمانی دست و پنجه نرم میکنند.
به گزارش پایگاه خبری نگاه خراسان جنوبی؛ بحران آب، فقر و کمبود امکانات، روستاهای مرزی را در محاصره قرار داد سه روستای مرزی «لجونگ»، «کلاته بلوچ» و «دامدامه» در خراسان جنوبی سالهاست با خشکسالی، کمبود آب آشامیدنی، فقر، بیکاری و نبود امکانات آموزشی و درمانی دست و پنجه نرم میکنند. زنان، کودکان و مردان این مناطق میگویند: اگر مسئولان به مشکلات رسیدگی نکنند، مهاجرت اجباری تنها راهحل خواهد بود و مرزها بیش از گذشته خالی خواهند شد. زندگی روزمره در این روستاها نشان میدهد که مردم تنها ابتداییترین حقوق زندگی را طلب میکنند و بیتوجهی به آنان میتواند تهدیدی جدی برای امنیت اجتماعی و ملی باشد.
صدای زنان؛ زندگی زیر فشار محرومیت
در بازدیدی که از این سه روستایی مرزی داشتیم پای درد دل زنان و مردان و کودکان روستاها نشستیم. زنی روستایی با کودکی در بغل میگوید: «ما فقط میخواهیم زندگی کنیم. خانهها خراب است، جادهها و برق و گاز پایدار نداریم. حتی برای یک دبه آب باید کیلومترها راه برویم.» وی ادامه میدهد: اگر مسئولان توجه کنند، میتوانیم در همینجا بمانیم و زندگی کنیم، اما هر سال که خشکسالی شدیدتر میشود، زندگی برای ما طاقتفرسا میشود. زن دیگری از شرایط معیشتی و اشتغال خانوادهها گلایه دارد و میگوید: «مردها مجبورند برای کارگری به شهر یا مرز بروند و زنان و دختران در خانه میمانند. وی با بیان اینکه خیلی وقتها حتی وسایل اولیه زندگی هم نداریم میافزاید: وقتی نان و آب نباشد، مجبوریم مهاجرت کنیم. هر سال که مشکلات تکرار میشود، امیدمان کم میشود و بعضی خانوادهها ترجیح میدهند روستا را ترک کنند.
زنی میانسال هم با بیان اینکه نه تنها امکانات اولیه زندگی نداریم، بلکه هیچکس از مشکلات ما باخبر نیست. ادامه می دهد: چندین سال است که خانههایمان نیمهکاره ماندهاند و هر بار وعده دادهاند که کمک میکنند، اما هنوز هیچ اقدامی نشده است. وی میافزاید: «اگر همین امروز به وضعیت ما رسیدگی نشود، چند سال دیگر روستاهای مرزی ما کاملاً خالی میشوند.»
مردان؛ فشار اقتصادی و مهاجرت اجباری
مردی کشاورز در کلاته بلوچ با دستان پینهبسته میگوید: قناتها خشک شدهاند و حتی اگر تانکر آب بیاید، کفاف مصرف ما را نمیدهد. وی ادامه میدهد: «ما برای کشاورزی و دامداری هم آب نداریم و هر سال که خشکسالی شدیدتر میشود، زندگی سختتر میشود. وی با اشاره به اینکه بسیاری از ما مجبوریم برای تأمین زندگی خانوادهها به بیرجند یا سربیشه برویم، خاطر نشان می کند: این باعث میشود روابط خانوادگی ضعیف شود و بچهها بدون آموزش و سرپرست باقی بمانند.» وی میافزاید: «فقر و نبود امکانات باعث میشود برخی خانوادهها به اجبار روستا را ترک کنند و این تهدیدی جدی برای امنیت اجتماعی و حفظ مرزهاست. یک جوان دیگر میگوید: «با اینکه ما عاشق روستایمان هستیم، اما آیندهای برای زندگی در آن نمیبینیم. بچههایمان تحصیل نمیکنند، زمینها خشک میشوند و هیچ امیدی به حمایت مسئولان نداریم.» وی ادامه میدهد: «اگر دولت و سازمانهای مرتبط اقدام نکنند، نسل بعدی مرزها را ترک خواهد کرد.»
کودکان؛ آرزوهایی که نیمهتمام ماندهاند
یک دختر نوجوان در حالی که دفترچهای در دست دارد، میگوید: «دوست داشتم پرستار شوم، اما بعد از کلاس ششم مدرسهای در روستا نداریم و مجبور شدم درس را رها کنم.» وی ادامه میدهد: دوستانم به سربیشه یا بیرجند رفتهاند تا تحصیل کنند، اما ما توانش را نداریم؛ نه وسیله داریم و نه پول کافی. وی با بیان اینکه بعد از کلاس ششم دیگر نمی توانم ادامه تحصیل بدهم، خاطر نشان می کند: پس از ششم ابتدایی مجوریم قالی ببافیم تا کمکی به درآمد خانواده شود. وی میافزاید: «هر روز که کودکان آرزوهایشان را به خانه میبرند و نمیتوانند به آن برسند، امیدشان کمرنگتر میشود و این یک بحران جدی برای آینده این روستاهاست. یک مرد روستایی هم با بیان اینکه نبود مدرسه، نبود معلم و امکانات آموزشی محدود باعث شده بسیاری از کودکان، به ویژه دختران، تحصیل را رها کنند و مهارتهای لازم برای زندگی مستقل را کسب نکنند، ادامه میدهد: «این مساله نهتنها آینده فردی بچهها، بلکه توسعه و امنیت اجتماعی منطقه را تحت تأثیر قرار میدهد.»
بحران آب؛ قنات خشک و تانکر ناکافی
مردی میانسال هم با بیان اینکه در کلاته بلوچ قناتها خشک شدهاند و تانکرهای آب نیز کافی نیستند. زنان مجبورند کیلومترها راه بروند تا آب بیاورند، میافزاید: «این شرایط زندگی را برای همه سخت و طاقتفرسا کرده است و حتی دامداری و کشاورزی هم تقریبا متوقف شده است. زن دیگری با نگرانی هم با بیان اینکه بعضی خانهها حمام دارند، بعضیها نه. برای آب آشامیدنی باید هر روز تلاش کنیم و این وضع دیگر طاقتفرساست اظهار می کند: فقط چند خانواده موفق میشوند از تانکر یا آب قناتها استفاده کنند،
اما بسیاری حتی برای مصرف روزانه با مشکل مواجهاند.یک کشاورز جوان میگوید: «چند سال است محصولاتمان خشک میشوند و دامداری به سختی ادامه دارد. اگر مسئولان به این موضوع رسیدگی نکنند، ناچاریم زمینهای کشاورزی را ترک کنیم.» وی ادامه میدهد: خشکسالی و کمبود منابع آب، نه تنها معیشت ما را تهدید میکند بلکه مهاجرت اجباری را به یک ضرورت تبدیل کرده است.
سلامت در خطر؛ بیماریهایی که درمان نمیشوند
مادر کودکی با صورتی سوخته از آفتاب هم با اشاره به اینکه بچههایم هر روز دچار تاولهای پوستی میشوند و مشکلات تنفسی دارند. دندانهایشان هم خراب است، خاطر نشان می کند: گرد و خاک نفسمان را میگیرد، اما دکتر نداریم و درمانگاهی هم اینجا نیست. وی ادامه میدهد: بیماران و سالمندان به سختی مراقبت میشوند و کمک کافی نمیرسد. ما از مسئولان میخواهیم پزشکانی برای درمان بچهها و بیمارانمان بفرستند. زن دیگری هم با اشاره به اینکه وقتی بیماری سادهای پیش میآید، رفتن به شهر مستلزم ساعتها راه و هزینه زیاد است. این مساله باعث شده بسیاری از خانوادهها درمان را رها کنند و مشکلات سلامتی مزمن شود ادامه میدهد: «این وضعیت به ویژه برای کودکان و سالمندان خطرناک است و سلامت مردم را تهدید میکند.»
بی توجهی به مشکلات به معنای مهاجرت اجباری و خالی شدن مرزهاست
گزارش میدانی از سه روستای مرزی خراسان جنوبی نشان میدهد که زندگی در این مناطق با مشکلات عمیق و ریشهای روبهروست؛ از بحران آب و خشکسالی گرفته تا نبود آموزش و درمان، فقر، بیکاری و وعدههای بر زمینمانده. روایت زنان، کودکان و مردان این روستاها گویای یک حقیقت ساده است: آنان تنها ابتداییترین حقوق زندگی را میخواهند.
بیتوجهی امروز به این مشکلات، به معنای مهاجرت اجباری فردا و خالیشدن مرزهاست؛ موضوعی که نه تنها یک بحران انسانی، بلکه تهدیدی جدی برای امنیت اجتماعی و ملی محسوب میشود. تحلیل کارشناسان نشان میدهد اگر برنامهای جامع برای تأمین آب، آموزش، درمان و اشتغال در این مناطق اجرا نشود، طی یک دهه آینده بخش عمده جمعیت مرزها را ترک خواهد کرد و این مناطق خراسان جنوبی را به مناطق کمجمعیت و آسیبپذیر تبدیل خواهد کرد.
منبع خبر: نگاه خراسان جنوبی